قورباغه توی کلاس وَرجهِ وُرجِه می‌کرد.

آقای افتخاری گفت: قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون
قاسم گفت: آقا اجازه؟ ما از قورباغه می‌ترسیم

آقای افتخاری گفت: ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون
ساسان گفت: آقا اجازه؟ ما هم می‌ترسیم

آقای افتخاری گفت: بچه ها! کی از قورباغه نمی‌ترسد؟
من گفتم: آقا اجازه؟ ما نمی‌ترسیم

آقای افتخاری گفت: کیف و کتابت را بردار و گمشو از کلاس برو بیرون،
گمان می‌کنم که محمود مَرا لو داده باشد؛ و گرنه آقای افتخاری از کجا می‌دانست که من قورباغه را به کلاس آوردم...؟!


11 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/06/30 - 01:08
دیدگاه
Mohammad65

{-7-}

1392/06/30 - 01:10
Mostafa

:D

1392/07/5 - 15:42